اللهم صل علی محمد و آل محمد

ابزار وبلاگ

کد ِکج شدَنِ تَصآویر

کداهنگ برای وبلاگ

شراب روحانی
شراب روحانی
ساقیا بده جامی زان شراب روحانی تا دمی بیاسایم زین حجاب جسمانی
آنگاه که جرعه ای نوشیدم شنبه 25 آذر 1391برچسب:, حقیر فریاد |

چشمانم همه جا میدود.

من با پای عریان به دنبال دیدگانم میروم.رملهای نرم و سوزان در میان انگشتانم جا خوش میکند

لیانم از تشنگی ترک خورده است.

به دنبال قطره آبی

اما چشمانم

خیس خیس است انگار در آنها باران باریده باشد.

و

آنها چه میفهمند عمق استسقای دلم را

در دور دست آبی میبینم باید بروم.............

سراب است...........

 

آنگاه که جرعه ای نوشیدم پنج شنبه 23 آذر 1391برچسب:, حقیر فریاد |

من آیینه بشکسته ام ،من کویر خشک بی آبم ،من دل ی پاره پاره ام من همه دلتنگیهای زمینم ،

تو ای آینه تمام ای در یای مواج ای شادی ناب و ای تمام خوبیها

دلم گرفته از این زمانه دلم تو را میخواند اصلا دلم بهانه ات را گرفته است هر چه میکنم آرام نمیگیرد

بیا ای بهانه انتظار

.....

نمیدانتم چرا چشمانم بی اختیار جاری میشود

و دستم بی اختیار بر صفحه کلید میلغزد

این خطخطیهای دل غمگین من است

تو که این متن را میخوانی

تو در دعایت مرا هم  بیاد آر

هوای یار کرده ام مرا دعا کن

شاید خدا به حرمت دستهای به آسمان گشوده ات مرا دریابد.

 

آنگاه که جرعه ای نوشیدم شنبه 18 آذر 1391برچسب:, حقیر فریاد |

 

همه قرآن به کلمه " لااله الاالله " باز می گردد و انسان باید به جایی برسد که در قلب او چیزی جز این کلمه نقش نبندد و هر چه غیر اوست ، رخت بربندد0

 

                                                              " شیخ رجبعلی خیاط "

آنگاه که جرعه ای نوشیدم شنبه 11 آذر 1391برچسب:, حقیر فریاد |

 


حضرت شعیب پیامبراز شدت علاقه و عشق به خداوند آنقدر گریه کرد تا کور شد خداوند متعال دوباره به او بینایی عطا فرمود.بازهم آنقدر گریه کرد تا کور شد. خداوند به او فرمود: یا شعیب چرا اینقدر گریه میکنی ، اگر گریه تو از ترس عذاب جهنم است من جهنم را بر تو حرام میکنم. اگر به خاطر شوق بهشت گریه میکنی من تو را به بهشت بشارت میدهم. شعیب گفت: خداوندا گریه من نه از ترس بهشت و نه بخاطر بهشت است .  من عاشق تو هستم که اگر هزار بار به من بینایی عطا کنی بازهم  آنقدر گریه میکنم تا به لقاء تو برسم . خداوند به او فرمود : یا شعیب  گریه نکن من تو را به همنشینی بشارت میدهم که بهترین خلقم در زمین است و تو با دیدن او به یاد من میافتی.

خداوند به خاطر این عشق حضرت شعیب یکی از پیامبران اولوالعظم خودش به نام  حضرت موسی  را به خدمت او گمارد.

آنگاه که جرعه ای نوشیدم پنج شنبه 9 آذر 1391برچسب:, حقیر فریاد |

 

خداوند متعال به حضرت موسی میفرماید: ((یا موسی ، بنده چگونه میگوید خدا را د وست     دا رم در حالیکه شب تا به صبح در بستر میخوابد)) .

نکته: علامت دوست داشتن خداوند راز ونیاز و نیایشهای نیمه شب است.

آنگاه که جرعه ای نوشیدم سه شنبه 7 آذر 1391برچسب:, حقیر فریاد |

دل من اینجا محکوم به ماندن است.

دل من گرفتار لحظه های غریبی است که حس کردنش  اسیرم کرده است.

تو دلت را بردار و برو دیر زمانیست چشمهای خداوند منتظر توست.

آخه

خدا منتظر دلهای رهاست.

پرواز کن و برو ...............

آنگاه که جرعه ای نوشیدم شنبه 4 آذر 1391برچسب:بند دوازدهم , حقیر فریاد |

 


 


 

با توجه به فرا رسیدن ماه حزن واندوه اهل بیت علیهم السلام (محرم) بر آن شدم تا با استعانت از پروردگار مجموعه ترکیب بند(12 بند) محتشم کاشانی را که به حق  یکی از شاهکارهای ادب فارسی در رثای سید و سالار شهید ان است را بنویسم . امید که مورد نظر افتد.

محتشم کاشانی (905-996 ه.ق)یکی از قصیده سرایان به نام در عهد صفوی بوده است.بنا بر آنچه مشهور است ، ایشان برادرجوانی داشت .هنگامی که برادرش درگشت، محتشم از فرط علاقه و محبتی که به او داشت.یازده بند جانگداز در رثای او گفت که مشهور گشت .((روزی محتشم اظهار میدارد که دوشینه حضرت زهرا(س) را  در خواب دیدم که امر فرمود:تو که بدین نیکویی مرثیه سرایی چرا در ماتم فرزند من خاموش مانده ای ؟!از این روی این مرثیه را ساختم)).

                                        بند دوازدهم

خاموش محتشم که دل سنگ آب شد                       بنیاد صبر و خانه طاقت خراب شد

خاموش محتشم که از این حرف سوزناک                مرغ هوا و ماهی دریا کباب شد

خاموش محتشم که از این شعر خون چکان              در دیده اشک مستمعان خون ناب شد

خاموش محتشم که از این نظم گریه خیز                 روی زمین به اشگ جگر گون کباب شد

خاموش محتشم که ز سوز آفتاب                         از آه سرد ماتمیان ماهتاب شد

خاموش محتشم که فلک بسکه خون گریست            دریا هزار مرتبه گلگون حباب شد

خاموش محتشم که ز ذکر غم حسین                      جبریل را زروی پیمبر حجاب شد

تا چرخ سفله بود خطایی چنین نکرد                     بر هیچ آفریده جفایی چنین نکرد

آنگاه که جرعه ای نوشیدم جمعه 3 آذر 1391برچسب:بند یازدهم , حقیر فریاد |

 


 


 

با توجه به فرا رسیدن ماه حزن واندوه اهل بیت علیهم السلام (محرم) بر آن شدم تا با استعانت از پروردگار مجموعه ترکیب بند(12 بند) محتشم کاشانی را که به حق  یکی از شاهکارهای ادب فارسی در رثای سید و سالار شهید ان است را بنویسم . امید که مورد نظر افتد.

محتشم کاشانی (905-996 ه.ق)یکی از قصیده سرایان به نام در عهد صفوی بوده است.بنا بر آنچه مشهور است ، ایشان برادرجوانی داشت .هنگامی که برادرش درگشت، محتشم از فرط علاقه و محبتی که به او داشت.یازده بند جانگداز در رثای او گفت که مشهور گشت .((روزی محتشم اظهار میدارد که دوشینه حضرت زهرا(س) را  در خواب دیدم که امر فرمود:تو که بدین نیکویی مرثیه سرایی چرا در ماتم فرزند من خاموش مانده ای ؟!از این روی این مرثیه را ساختم)).

 

                              بند یازدهم

ای چرخ غافلی که چه بیداد کرده ای               وز کین چها در ین ستم آباد کرده ای

کام یزید داده ای از کشتن حسین                    بنگر کرا به قتل که دلشاد کرده ای

ای زاده زیاد نکردست هیچگه                       نمرود این عمل که تو شداد کرده ای

بر طعنت این بس که بر عترت رسول              بیداد کرده خصم و تو امداد کرده ای

بهر خسیکه بار درخت شقاوت است               در باغ دین چه با گل و شمشاد کرده ای

با دشمنان دین نتوان کرد آنچه تو                  با مصطفی و حیدر و اولاد کرده ای

حلقی که سوده لعل لب خود نبی بر آن            آزرده اش به خنجر فولاد کرده ای

ترسم ترا دمی که به محشر درآورند              از آتش تو دود ز محشر در آورند

آنگاه که جرعه ای نوشیدم جمعه 3 آذر 1391برچسب:بند دهم , حقیر فریاد |

 


 

با توجه به فرا رسیدن ماه حزن واندوه اهل بیت علیهم السلام (محرم) بر آن شدم تا با استعانت از پروردگار مجموعه ترکیب بند(12 بند) محتشم کاشانی را که به حق  یکی از شاهکارهای ادب فارسی در رثای سید و سالار شهید ان است را بنویسم . امید که مورد نظر افتد.

محتشم کاشانی (905-996 ه.ق)یکی از قصیده سرایان به نام در عهد صفوی بوده است.بنا بر آنچه مشهور است ، ایشان برادرجوانی داشت .هنگامی که برادرش درگشت، محتشم از فرط علاقه و محبتی که به او داشت.یازده بند جانگداز در رثای او گفت که مشهور گشت .((روزی محتشم اظهار میدارد که دوشینه حضرت زهرا(س) را  در خواب دیدم که امر فرمود:تو که بدین نیکویی مرثیه سرایی چرا در ماتم فرزند من خاموش مانده ای ؟!از این روی این مرثیه را ساختم)).

 

                                                      بند دهم

کای مونس شکسته دلان حال ما ببین                           ما را غریب و بیکس و آشنا ببین

اولاد خویش را که شفیعان محشرند                             در ورطه عقوبت اهل جفا ببین

در خلد بر حجاب دو کون آستین فشان                           وندر جهان مصیبت ما بر ملا ببین

نی نی درا چو ابر خروشان کربلا                                طغیان سیل فتنه و موج بلا ببین

تنهای کشتگان همه در خاک و خون نگر                     سرهای سروران همه بر نیزه ها ببین

آن سر که بود بر سر و دوش نبی مدام                         یک نیزه اش ز دوش مخالف جدا ببین

آن تن که بود پرورشش در کنار تو                             غلطان بخاک معرکه کربلا ببین

یا بضعه الرسول ز ابن زیاد، داد                                 کو خاک اهل بیت رسالت بباد داد

 

آنگاه که جرعه ای نوشیدم پنج شنبه 2 آذر 1391برچسب:بند نهم , حقیر فریاد |

 



 

با توجه به فرا رسیدن ماه حزن واندوه اهل بیت علیهم السلام (محرم) بر آن شدم تا با استعانت از پروردگار مجموعه ترکیب بند(12 بند) محتشم کاشانی را که به حق  یکی از شاهکارهای ادب فارسی در رثای سید و سالار شهید ان است را بنویسم . امید که مورد نظر افتد.

محتشم کاشانی (905-996 ه.ق)یکی از قصیده سرایان به نام در عهد صفوی بوده است.بنا بر آنچه مشهور است ، ایشان برادرجوانی داشت .هنگامی که برادرش درگشت، محتشم از فرط علاقه و محبتی که به او داشت.یازده بند جانگداز در رثای او گفت که مشهور گشت .((روزی محتشم اظهار میدارد که دوشینه حضرت زهرا(س) را  در خواب دیدم که امر فرمود:تو که بدین نیکویی مرثیه سرایی چرا در ماتم فرزند من خاموش مانده ای ؟!از این روی این مرثیه را ساختم)).

 

                                     

                                     بند نهم

این کشته فتاده بهامون حسین توست            وین صید دست و پا زده در خون حسین توست

وین ماهی فتاده به دریای خون که هست        زخم از ستاره بر تنش افزون حسین توست

این غرقه محیط شهادت که روی دشت          از موج خون او شده گلگون حسین توست

این شاه کم سپاه که با خیل اشک و آه          خرگه از این جهان زده بیرون حسین توست

این قالب تپان که چنین مانده بر زمین            شاه شهید نا شده مدفون حسین توست

این خشک لب فتاده ممنوع از فرات              کز خون او زمین شده جیحون حسین توست

وین نخل تر کز آتش جانسوز تشنگی            دود از زمین رسانده بگردون حسین توست

پس روی در بقیع بزهرا خطاب کرد              وحش زمینُُ مرغ هوا را کباب کرد

آنگاه که جرعه ای نوشیدم پنج شنبه 2 آذر 1391برچسب:بند هشتم , حقیر فریاد |

 

 

با توجه به فرا رسیدن ماه حزن واندوه اهل بیت علیهم السلام (محرم) بر آن شدم تا با استعانت از پروردگار مجموعه ترکیب بند(12 بند) محتشم کاشانی را که به حق  یکی از شاهکارهای ادب فارسی در رثای سید و سالار شهید ان است را بنویسم . امید که مورد نظر افتد.

محتشم کاشانی (905-996 ه.ق)یکی از قصیده سرایان به نام در عهد صفوی بوده است.بنا بر آنچه مشهور است ، ایشان برادرجوانی داشت .هنگامی که برادرش درگشت، محتشم از فرط علاقه و محبتی که به او داشت.یازده بند جانگداز در رثای او گفت که مشهور گشت .((روزی محتشم اظهار میدارد که دوشینه حضرت زهرا(س) را  در خواب دیدم که امر فرمود:تو که بدین نیکویی مرثیه سرایی چرا در ماتم فرزند من خاموش مانده ای ؟!از این روی این مرثیه را ساختم)).

 

                                           بند هشتم

بر حربگاه چون ره آن کاروان فتاد               شورو نشور واهمه را در گمان فتاد

هم بانگ نوحه غلغله در ششجهت فکند         هم گریه بر ملائک هفت آسمان فتاد

هر جا که بود آهویی از دشت پا کشید           هر جا که بود طائری از آسمان فتاد

شد وحشتی که شور قیامت ز یاد رفت           چون چشم اهل بیت بر آن کشتگان فتاد

هر چند بر تن شهدا چشم کار کرد                 بر زخمهای کاری و تیر وسنان فتاد

ناگاه چشم دختر زهرا در آن میان                 بر پیکر شریف امام زمان فتاد

بی اختیار نعره هذا حسین از او                   سر زد چنانکه آتش از او در جهان فتاد

پس با زبان پر گله آن بضعت رسول              رو بر مدینه کرد که یا ایها الرسول

.: Weblog Themes By LoxBlog :.

تمام حقوق اين وبلاگ و مطالب آن متعلق به صاحب آن مي باشد.